در سالهای پیش هوش هیجانی نسبت به بهره هوشی کمی مهجورتر بود. IQ از آن لغاتی بود که حتی وارد شوخیهای روزمره ما برای خطاب قرار دادن آدمهای کودن شد اما EI که با عنوان EQ هم بهکاربرده میشود، خیلی شناختهشده نبود. تا اینکه روانشناسان، مشاوران و مربیان زیادی تلاش کردند تا مردم را با این واژه آشنا کنند. علاوه بر آشنایی، این واژه را به شکلی کاربردی در زندگی مردم جا بیندازند. هنوز هم البته راه درازی در پیش است اما نباید دست از تلاش برداشت. باید سعی کنیم که هوش هیجانی یا عاطفی و یا همان EQ جای خودش را در سبک زندگیمان باز کند.
تعریف هوش هیجانی
هوش هیجانی یا Emotional Intelligence به نقل از سالووی و مایر (۱۹۹۰) به این شکل تعریفشده است” توانایی نظارت و پایش احساسات و هیجانات خود و دیگران، تفکیک و تشخیص آنها، و استفاده از این اطلاعات بهعنوان راهنمای تفکر خلاق و رفتار”.
[irp posts=”4031″ name=”10 راهکار تقویت هوش هیجانی و لیست خوراکیهای تقویت EQ”]
تعریفی که مایر و همکارش ارائه دادند خیلی روشنکننده موضوع نبود بنابراین شخصی به نام گلمن سعی کرد تعریفی ساده از هوش هیجانی به مردم ارائه کند تا حتی افرادی که از تحصیلات آکادمیک هم برخوردار نیستند بتوانند آن را درک کنند. او به زبانی بسیار ساده بیان کرد که هوش هیجانی توانایی است که با کمک آن بتوانیم هیجانات خود و دیگران را بشناسیم و آنها را تنظیم کنیم. برای اینکه مردم بتوانند مهارت های هوش هیجانی را در زندگی خود در جایی خارج از کتابها و مقالات پیادهسازی کنند نیاز به فهم دقیق آن داشتند که خب گلمن بهخوبی توانست در این کار موفق باشد.
همانگونه که میبینید این تعریف ارتباطی با بهره هوشی افراد ندارد. در بهره هوشی میزان هوش انسان را با استفاده از فرمول و روشهای مختلفی به دست میآورند. بهره هوشی فردی اگر بالا باشد به آن فرد باهوش میگویند اما لزوماً به علت داشتن بهره هوشی بالا فرد موفقی به شمار نمیرود و زندگی سالمتر و بهتری نخواهد داشت. این روزها با کمک اینترنت میتوان از داخل خانه نیز در تستهای استاندارد سنجش هوش شرکت کرده و درنهایت کامپیوتر بهصورت اتوماتیک بهره هوشی شما را حساب کرده و اعلام میکند.
مهارت هوش هیجانی حسابش از بهره هوشی کاملاً جداست. درواقع راه و رسم زندگی کردن را با تقویت هوش هیجانی میتوانیم آموزش ببینیم.
هوش هیجانی بالا
برای اندازه گیری هوش هیجانی از اعداد و ارقام نمیتوان استفاده کرد. برای مثال نمیتوانیم بگوییم شخصی هوش هیجانی ۴۸ دارد و شخص دیگر هوش هیجانی ۷۵، برای سنجش هوش هیجانی و اینکه ببینیم آیا فردی از هوش هیجانی بالایی برخوردار است یا نه از شاخصهای کیفی استفاده میکنند. اگر شخصی بیشتر این مشخصهها را داشت به این معناست که آن فرد هوش هیجانی بالایی دارد. برای مثال کنجکاوی، خودآگاهی، توانیی قدردانی کردن و … از شاخصهای اندازه گیری هوش هیجانی است. برای اینکه بدانید آیا از هوش هیجانی بالایی برخوردارید به مقاله ” نشانههای هوش هیجانی بالا” مراجعه کنید و خودتان را بسنجید.
هوش هیجانی ضامن کیفیت زندگی انسان است. هر چه ما در استفاده و بهرهگیری از آن موفقتر باشیم درنتیجه زندگی بهتری را برای خود و اطرافیانمان خواهیم ساخت.
هوش هیجانی مهارتی است که به ما کمک میکند هیجانات مختلف خود در شرایط بسیار متفاوت را کنترل کنیم و رفتاری را از خود بروز دهیم که بهترین نتیجه را در پی دارد. ما به عنوان انسان دارای طیف وسیعی از هیجان هستیم که در سرتاسر زندگی ما حضور دارند، همچون خشم، استرس، شادی، غم و … ما در زندگی خود شرایط و لحظات پیشبینیناپذیری را تجربه میکنیم که ممکن است با بروز شدید هیجانات مختلف چون خشم، استرس و یا حتی شادی توأمان باشد. برای اینکه در چنین شرایطی به ویژه اگر موقعیت بحرانی وجود داشته باشد، خود را به دردسر نیندازیم و یا جهت تحمل پیامدهای احتمالی آن رویداد لازم است که از هوش هیجانی خود کمک بگیریم. گفتیم که هیجانات را همه ما بهعنوان انسان داریم ولی تفاوت ما در کنترل و تنظیم آنهاست که معنا پیدا میکند و دقیقاً همینجاست که مبحث هوش هیجانی برای حفظ کیفیت زندگی مهم است.
[irp posts=”586″ name=”دلایل اهمیت فعالیت تیمی در سازمانها”]
عوامل مؤثر و تقویتکننده هوش هیجانی
جهت تقویت و ارتقا هوش هیجانی عوامل مختلفی تأثیرگذار هستند که ما باید این عوامل را بشناسیم، به کار ببندیم و در نهایت موجبات تقویت هوش هیجانی در خود را فراهم آوریم. ازجمله این عوامل همراه با مثال برای هوش هیجانی، مواردی هستند که در زیر به آنها اشاره میکنیم:
- درک متقابل: همدلی از آن ویژگیهای انسانی است که زندگی را برای ما آسانتر میکند. ما ذاتاً اجتماعی هستیم و نیاز به ایجاد رابطه داریم. برای داشتن روابطی سالم و بهتر به همدلی و درک متقابل نیاز داریم. باید گاهی با کفش دیگران راه برویم و دنیا را از همان زاویهای ببینیم که آنها میبینند تا بتوانیم کمکشان کنیم و یا در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشیم. بهعنوانمثال شرایطی را در نظر بگیرید که بیماری کرونا بهصورت گستردهای در تمام نقاط جهان پخششده و بسیاری از کسب وک ارها را به تعطیلی کشانده است. در اینگونه موارد بسیاری از صاحبان مغازهها و یا خانهها شرایط مستأجر خود را درک کرده و با بخشش یا دریافت نیمی از اجارهبها با آنها همدلی میکنند. این خود نشان از هوش هیجانی این افراد دارد.
- خودآگاهی: باید نسبت به تواناییها، نقاط ضعف و قوت خود کاملاً آگاه باشیم تا بتوانیم با تکیهبر آنها شرایط مختلف را کنترل کنیم. تا زمانی که به خودآگاهی نرسیم دنیا هرچقدر هم مرتب و منظم باشد باز ما نمیتوانیم کنترل زندگی خودمان را به دست بگیریم. به عنوان مثال در شرایطی که چندین وظیفه مهم به ما محول شده که باید بهخوبی از پس آنها بربیاییم لازم است با توجه به مهارتهایمان و توانایی برنامهریزی آنها را به بهترین شکل در زمان مناسب انجام دهیم.
- مهارت و روابط اجتماعی: ما در جمع و اجتماع زندگی میکنیم و یادگیری مهارتهای اجتماعی میتواند در پیشبرد اهدافمان بسیار سودمند باشد. باید مهارتهایی چون نفوذ کلام، آداب اجتماعی، سخنرانی و … را تمرین کنیم تا بتوانیم در مواقع لزوم بر روی دیگران تأثیر بگذاریم. برای مثال در نظر بگیرید که جهت انجام یک پروژه نیاز به جلب نظر افراد متخصصی دارید که میتوانند به پروژه شما کمک بسیاری کنند. بنابراین لازم است بهخوبی موضوع را برای آنها روشن کرده و آنها را نسبت به آینده پروژه امیدوار و جهت همکاری با خودتان متقاعد کنید.
- کنترل ذاتی: در شرایط بحرانی و غیرعادی باید یاد بگیریم که نبازیم، جا نزنیم و تسلیم نشویم. میتوان با کنترل هیجانات و بررسی و تحلیل بهتر موضوع به ادامه راه امیدوار باشیم. در نظر بگیرید که شخصی برای راه انداختن کسبوکار جدیدی سرمایه لازم را مهیا کرده، انگیزه کافی هم داشته اما به دلیل شرایط اقتصادی غیرقابلپیشبینی کسبوکارش با مشکل مواجه شده، این شخص بهجای ترس و گم کردن دست و پای خود، فکر کرده و راهی را پیدا میکند تا ببیند در آن شرایط خاص چگونه میتواند همچنان درآمدزایی داشته باشد. او به این فکر میکند کسی که بر همهچیز کنترل دارد اوست نه شرایط و نه هیچچیز دیگری.
- انگیزش: موتور حرکت هر انسانی انگیزه است. تا نسبت به چیزی انگیزه نداشته باشیم حرکت نخواهیم کرد. ممکن است این انگیزه به دلایل مختلفی به وجود بیاید اما آنچه اهمیت دارد وجود آن است نه دلایلش. برای مثال یک نوجوان در آستانه کنکور را در نظر بگیرید که برای ماهها درس خواندن و ورود به رشته و دانشگاه موردنظرش نیاز به انگیزه دارد. اگر این انگیزه وجود نداشته باشد حتی باوجوداینکه فرد باهوش و درسخوانی هم باشد باز نمیتواند در آزمون موفق عمل کند.
کاربرد هوش هیجانی
صرفاً ساعتها صحبت یا مطالعه در مورد هوش هیجانی کمکی به بهبود کیفیت زندگی ما نمیکند. زمانی میتوانیم بگوییم کاربرد هوش هیجانی مؤثر است که از آنچه آموختهایم در زندگی روزمره خود استفاده کنیم و تمام تئوریها را بهصورت عملی در زندگی شخصی پیاده کنیم.
ما میتوانیم هوش هیجانی را در روزمرهترین عادات و حالات زندگی تا شرایط بسیار حساس شخصی یا اجتماعی به کار ببریم و از نتیجه آن شگفتزده شویم.
اگر جزو آن دسته از افرادی هستیم که هنوز نمیدانیم چه میزان برای یک اتفاق شادباشیم، یا چگونه برای هر حرکتی استرس زیاد را به خود تحمیل نکنیم، یادگیری استفاده از هوش هیجانی بسیار کارساز خواهد بود. هوش هیجانی کاربردهای بیشماری دارد که با دانستن آنها قطعاً بیشتر ترغیب میشویم که این مهارت را آموخته و به کار ببندیم:
- هوش هیجانی به ما امکان میدهد تا با دیگران همدلی کرده و روابط بهتر و سالمتری را بهدوراز تنش و قضاوتهای عجولانه پایهریزی کنیم.
- با کمک هوش هیجانی توانایی تشخیص استرس سالم از ناسالم را داشته و در شرایط بحرانی اجازه نمیدهیم که استرس بر قوت تعقل غلبه کند.
- امکان کنترل هیجانات مختلف (چه مثبت و چه منفی) را داریم. میتوانیم آنها را بهاندازه خرج کنیم یا حتی در مواقعی آنها را به تأخیر بیندازیم.
- هوش هیجانی به ما در شناخت احساسات خود کمک میکند. زمانی که احساسات خود را بشناسیم تنظیم و کنترل آنها نیز راحتتر خواهد بود.
- هوش هیجانی زندگی روانی و جسمی سالمتری را برای ما مهیا میکند. بنابراین محیطی که در آن رشد میکنیم سالمتر بوده و ریسک ابتلا به انواع بیماریهای جسمی و روحی را کاهش میدهد.
- هوش هیجانی همچنان امید و انگیزه را در انسان زنده و جوشان نگه میدارد و همین دو توانایی برطرف کردن موانع و حرکت روبهجلو را برای فرد امکانپذیر میکند.
- در نظر داشته باشید که هوش هیجانی تنها در زندگی شخصی ما تأثیر ندارد بلکه موفقیتهای علمی، ورزشی، شغلی و … هم تضمین میکند.
- هوش هیجانی در مدیریت زمان نیز تأثیرگذار است. شما دیگر زمان خود را صرف موارد بیدلیل و بیاهمیت نمیکنید و بهخوبی میتوانید از فرصتهایتان برای امور مهمتر استفاده کنید.
[irp posts=”2673″ name=”نقش فرهنگ در بازاریابی بین المللی”]
با تقویت و افزایش هوش هیجانی در واقع تمامی ابعاد زندگی خود را تضمین میکنید. چه زندگی فردی چه زندگی اجتماعی، همچنین هوش هیجانی بالا در دنیای کسب و کار نیز به نفع شما عمل خواهد کرد. آشنایی با کاربرد هوش هیجانی اهمیت بسیار بالای آن را نشان میدهد. البته به تفسیر در مورد کاربرد هوش هیجانی در مقاله” کاربرد هوش هیجانی در زندگی و کار” صحبت کردهایم. مطالعه آن خالی از لطف نیست و قطعاً مسیری جدید پیش روی شما باز خواهد کرد.
بهطورکلی هوش هیجانی ازجمله مهارتهای مفید و مؤثر است که با کمک آن میتوانیم شرایط و فرصتهای بهتری در زندگی خود پدید آورده و از طرف دیگر سطح رضایتمندی از زندگی را نیز بالا ببریم. فقط کافی است که در این زمینه مطالعه کنیم و معلومات خود را به کار ببندیم.
بهطورکلی هوش هیجانی ازجمله مهارتهای مفید و مؤثر است که با کمک آن میتوانیم شرایط و فرصتهای بهتری در زندگی خود پدید آورده و از طرف دیگر سطح رضایتمندی از زندگی را نیز بالا ببریم. فقط کافی است که در این زمینه مطالعه کنیم و معلومات خود را به کار ببندیم.
برخی سوالات رایج
[sp_easyaccordion id=”4350″]
4 دیدگاه دربارهٔ «هوش هیجانی چیست ؟! ۵ مثال برای هوش هیجانی + ۸ کاربرد»
سلام روزتون بخیر
چگونه هوش هیجانی خود را بالا ببریم ؟
سلام دوست عزیز
جهت تقویت و ارتقا هوش هیجانی عوامل مختلفی تأثیرگذار هستند که شناسایی و به کارگیری این عوامل موجب تقویت هوش هیجانی خواهد شد . عواملی از قبیل درک متقابل ، خود آگاهی ، مهارت و روابط اجتماعی ، کنترل ذاتی و انگیزش
ممنون از مقاله خوب و جامع و مفیدی که در اختیار ما قرار دادین
سلام دوست گرامی
خوشحالیم که این مقاله مورد پسند شما قرار گرفت